تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۹ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

صحن دبستان نجفی باآجر های چها ر گوش پخته فرش شده بود و باغچه ها چهار گوش بزرگ در ردیف های منظم درخت های سرو خمره ای داشت ...یک سالن بزرگ با طول حدود یکصد و پنجاه متر و  با عرض حدود شش متر سر تا سر(داخل سالن )    دو طرف کلاس ها بود و در وسط یک هال بزرگ چها ر گوش داشت که ساعت بزرگ دیواری بر دیوار روبرو آویخته بود یک میدانک در جلو ساختمان قرار داشت (آجرفرش شده )و سه پله  یا چهار پله بالا که می رفتیم باید وارد  سالن می شدیم بالای پله ها سکویی پهن (قبل از ورود به سالن  بود )که در سمت چپ روی دیوار زنگ به دیوار آویخته بود و معمولا آقای والهی ناظم و بعضی اوقات مدیر (آقای نیازمند )بچه ها را با نواختن آ ن  به صف می آوردند و من کلاس سوم را در دبستان نجفی با آقای عماد زاده شروع کردم ... کلاس چهارم آقای نجاتی و کلاس پنجم آقای قربانی ... خداوند همه ی آنها را رحمت کناد ...دبستان نجفی در کنار تنها خیابان آسفالته ی شهر قرار داشت ...از دبستان که به خیابان وارد می شدم سمت چپ و به طرف پایین ابتدا در پیاده رو بعد از دبستان به اداره ی پست و تلگراف و تلفن می رسیدم بعد منزل آقای رشدی بود و بعددرب ورودی مسجد جامع رو    به خیابان با یک ایوان ودو سکو در دو طرف و   چسبیده به همین ایوان ورودی در سمت پایین تر از ایوان همین پیاده رو   مغازها بود حدود شش هفت دربند مغازه ...اولین مغازه آقای نخجوان بود و سپس مغازه ی ساعت سازی آقای ادبی ..در انتهای همین مغازه ها که همه به دیواره ی مسجدجامع چسپیده بودند سمت چپ   کوچه ای بزرگ و وسیع قرار داشت که در حقیقت دیواره ی پشتی ایوان مسجد جامع بود در این کوچه ی وسیع که سمت پایین آن ( سر کوچه ) مخابرات بود و تازه راه افتاده بود بعد از آن چند مغازه بود که همه روبر وی آن همان دیوار بزرگ پشتی (ا یوان قبله ی ) مسجد جامع بود ... انتهای همین کوچه وسیع ایوان بزرگ ورودی کاروان سرای جوادی بود که البته محل ورود کاروان های شتر به داخل کاروان سرا بود از همین ایوان ورودی اگر به داخل کاروان سرا نگاه می کردیم درو سط یک  میدانگاهی بزرگ بود که شتر ها خوابیده بودند دور تادور حیاط مسطتیل شکل کاروانسرا سکوی برجسته ی حدود چهار متر داشت که دارای یک پیاده رو بود و غرفه ها و اطاق هایی برای انبار و محل سکونت مسافران دور     تا دور حیاط ... درب دیگر کاروان سرا که در حقیقت محل رفت و آمد به بازار بود در طرف دیگر قرار داشت (در تصویر قبل مشاهده می شود ) ... ادامه دارد ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۳
سیدمحمود بخشایش

                

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۵ ، ۱۲:۰۰
سیدمحمود بخشایش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۹
سیدمحمود بخشایش