تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

آن  سال های دهه چهل شمسی  روز های آخر اسفند جنب جوش عجیبی در خانه و حیاط بود حوض وسط حیاط ب ا رنگ آبی قشنگ خودش داشت ماهی های قرمز و سپید خودش را جلوه می داد آب بلده که فاصله ی آن با ما بیش از چهار فرسخ بود این حوض را از آب پر می کرد  آجر های چهار گوش کف حیاط آب پاشی شده بود و گاه گاهی نم نم باران با بوی کاه گل دیوار های حیاط که دارای ستون های گچ بری دیوار ها را همانند تابلو هایی از هم جدا کرده بود در بالای دیوار و نرسیده به لب بام گچ بری به شکل نیمه ی خورشید داشت  چهار دیواری حیاط را جلوه گری خاصی می دادایوان بلند و نیم دایره ی جنوبی حیاط که بر بالای صوفه ی بزرگی قرار داشت هر چه باد های با ران دار را از طرف شمال غرب  می آمد به داخل منزل ارمغان می آورد داخل حیاط و جلو همین صوفه ی ایوان دو باغچه ی مربع شکل بود که پدر همین روز های آخر سال گلدان های شمعدانی را از گلخانه ی آن طرف حیاط می آوردو به شکل قلمه داخل آن می کاشت مادر هم جنب و جوش خودش را داشت ... آرد را پدر از گندم هایی که در (پرخو )اطاق نشیمن برداشته بود و در آسیاب آقای جوادی آرد کرده بود به خانه آورده بود و مادر با کمک خانم های آشنا  خمیر کرده بود و پس از (ور آمدن) خمیر صبح روز بعد شروع به پختن کلمبه " قطاب "و شیرینی های خانگی کرده بود ... خلاصه گوشه گوشه های حیاط بوی عید را می داد و ما بیشتر برای رفتن به جزین  و دیدن آشنایان شوق و شور خاصی در وجودمان بود مادر هم  دلش پیش مادرش (بی بی خدیجه ) بود   پدر بزرگ (آقا سید ابراهیم) و دیگرانی که همه ی شان احساسی شادمانه در وجودمان شکوفا می کردند موتور زونداب سبز رنگ پدر یکی از وسیله هایی بود که که با آن می رفتیم ... ماشین جیپ (موسی خان )هم بیشتر زمان ها وسیله ی رفتنمان بود ... ادامه دارد 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۴۴
سیدمحمود بخشایش