تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱۵ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

روستای زیبای ما از چهار جهت درمحاصره ی کوه ها ست وتنها جنوب غرب به کویرپیوند دارد ان سال های دور  درحدود یک قرن  و نیم     پیش دو شخصیت درس خوانده حوزه در همین روستا مکتب خانه داشتند ...و روستا به جز مردمان خودش از جهت محصولات کشاورزی ، دیگر ولایت ها را نیز در بر داشت... یادشان بخیر و خداوند رحمت شان کناد ( آخوند ملا عبدالصمد و آخوند ملا فتحعلی ) اکنون روستا چشمان منتظرش را به راه دوخته است تا بار دیگر شاید نوه ها ونتیجه های آنان  که هنوز هم هستند واز دستشان بر می آ ید فرهنگ گرد و خاک گرفته ی گذشته اشان را زندگی و حیات دو باره ببخشند.نام خانوادگی نوه ها ونبیره های شخصیت های فوق که از سالهای ابتدایی حکومت رضا خان رواج و رسمیت یافته موجود است و در صورت لزوم اشاره خواهد شد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۸:۴۵
سیدمحمود بخشایش

همراهان ..یاران سلام ؛سپاسگزار نظرات واندیشه های زیباوبا ارزش شما هستم ؛ اینن نوشته کوتاه را به عنوان سپاس بپذیریدامیدوار به راهی که آغاز کرده ام از ندیشه های زیبای خودتان باز هم سرافراز م کنید ... (ناصر خسرو قبادیانی بلخی در راه برگشت به مرو وشمال خراسان درحدود هفتصد سال پیش در سفر نامه ی خود در شهربه کار گاه های فراوان زیلو بافی اشاره کرده است و شاید همات جایی که اکنون (تکیه ی حضرت موسی ابن جعفر ع وهمان محله ی عنبری باشد که به لهجه ی محلی آنرا کرگو می خواندیم ازقدیم ترین محله های شهر تون باشد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۸:۴۴
سیدمحمود بخشایش

ا این درخت چنار در کلاته ی (چاه قند شیخ )هنو زکه هنوز است نفس می کشد وبار خاطراتی را از سال های دور  شاید بیش از سیصد سال قبل را بر دوش می کشد ...در نوشته های گذشته در باره ی این درخت نوشتم ...دمدمه های غروب که می شد آن سال های دور گنجشک ها بر فراز شاخ و بر گ های آن جیک جیک شان غوغا می کرد و ما نیز مهمان چای خوش طعم سماور ذغالی (بی بی بزرگ   بی بی کلثوم (خاله بی بی )   همسر مر حوم آقا ذبیح الله بیگ)بودیم که خواهر بابا بزرگ (آقا سیدنعمت الله)وهر دو فرزند ان (آقا سید علی )بودند (خواهر کوجکتر بی بی خدیجه مادر بزرگ مادری ما بود)  یادش  به خیر ... در کنار درخت چنار در کوچه باغ آب همیشه جاری بود وصدای آب هنوز در گوش ما ...( کمی آن طرفتردر کنار (تراز )آبشار جوی آب کوچه باغ  بر روی یک تخت حدود سه متر در سه مترکه باارتفاع یک متر در کنار جوی آب از گل و تخته سنگ ساخته شده بود عمو آقا سید محمد داشت قرآن تلاوت می کرد ایشان فرزند مرحوم آقا سید عطا (پدر آقا سید علی و پدر بزرگ بی بی کلثومبودند...)یادم هست بعد ازآنکه یکی دو ساعت مانده به غروب آفتاب به بالای پشته های غرب چاه قند   شیخ می رفتیم اکنون در  آن دمدمه های غروب از سمت بالا ومحل چشمه به کوچه باغ بر می گشتیم ودر کوچه باغ به دنبال جوی آب باید چند باغ را به طرف پایین پشت سر می گذاشتیم تا به درخت چنار می رسیدیم و آنجا در آن دمدمه های غروب هر وقت صدای شاهین های شکاری به گوش می رسید که به درخت چنار نزدیک می شدند  گنجشک ها به احترام آنها ساکت می شدند و این شاهین ها در کوه سرخ آشیانه داشتند (ودر باره ی کوه سرخ وپرت گاه های غرب آن که از قله ی کوه مشاهده میشد و آشیانه ی این پرندگان شکاری بود در همین وبلاگ نوشته ام) برای شکار گنجشک ها به کلاته ی (چاه قند شیخ ) می آمدند این آبادی چاه قند شیخ با روستای گزین یک فرسخ فاصله  دارد و در میان بیش از بیست کلاته یا ییلاق و آبادی روستای گزین جمعیت بیشتری را در خود جای می دادشاید به دلیل آنکه بر سر راه گزین به شهر های دیگر بود ... درنوشته های قبل یاد آوری کردم که (نام خانوادگی) از زمان حکومت رضا خان در ایران رایج شد که نام های فوق هم نام خا نوادگی دارد که اگر لازم شد در آینده اشاره خواهد شد...واکنون نوه ونبیره های این برادر وخواهر (بی بی کلثوم) وآقاسید نعمت الله فرزندان (آقا سید علی)  در روی این کره ی خاکی زندگی می کنند و روزی خور  خداوند بزرگ هستند ...فاعتبرو یا صاحبان بصیرت...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۸:۳۷
سیدمحمود بخشایش

  تمدن وفرهنگ واعتقاد های دینی درسرزمین (تون )بسیار گسترده وپر محتوی است  از پایداری های ساکنان این دیار به عنوان اولین ومشهور ترین نماد های یک امت (اهل تشیع )و دوست دارخاندان پیامبر در هجوم مغولان سخن گفتیم  وگفتیم آنها که نمی خواستند این پایداری ها را حتی نشانی بجای نماند بعد از زلزله ی مخوف شهریور (یک هزار وسیصد وچهل وهفت شمسی همه را بی نشانه کردند  از جمله ی آنها تخت هلاکو خان مغول بود که با ارتفاع بیش از پنج متر بر روی سرهای مردمان شهر ساخته شده بود وازآن ومحل ان سخن گفتیم ...آاری تون دیار تقوا پیشگان بوده است  واینک از یک عارف از خاندان سادات (حیدر موسوی )یاد می کنیم که ایشان در اواسط قرن ششم هجری می زیسته است و با چندین واسطه نسب به عبدالله بن موسی بن جعفر می رسانند ایشان سر سلسله ی فرقه ی حیدری می باشد شیخ عطار نیشابوری صحبت وی را درک کرده است وکتاب حیدر نامه را به نام ایشان تالیف کرد که یک نسخه ی آن به نام دیوان قطب الدین حیدر به شماره ی (248)در کتاب خانه ی مدرسه ی عالی سپهسالار موجود است ایشان مدتی رانیز (قطب الدین حیدر تونی )درتبریز اقامت کرد ودر سال (618)قمری در گذشت ( تاریخ گزیده )حمدالله مستوفی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۸:۲۲
سیدمحمود بخشایش

 

سلام ...و اما این وبلاگ فقط وفقط رنگ ادبی دارد ودست نوشته های یک دبیر آادبیات است پس از سی واند  سال درس کلاس... وبیشتر وشاید هم محور همه ی مطالب ولایت (تون وجزین ) که از خاستگاه های زبان شیوای دری است شرح حال نیاکان تاریخ گذشته و حوادث مستند وبیان آن همه صمیمیت ها فداکاری ها شادی ها ونشاط ها وساده زیستن ها وشاهکار های ادب پارسی... تا آنکه شاید (در دنیای پر التهاب و لجام گسیخته ی امروز ...)رنگی از آن ارزش ها را در زندگی  وروابط اجتماعی خودمان بیشتر مشاهده کنیم به قول شاعر زندگی صحنه ی یکتای هنر مندی ماست ... هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود ... واین به عقب برگشتن نیست ...بلکه تلاش برای شکوفایی یک گل زیبا وخوش بو است که اکنون بجای آ آنکه درباغچه ی زیبای حیاط آنرا حس کنیم در قاب عکس ها وآلبوم قفسه ها شاید به تماشا ی ان بنشینیم    باز    هم  منتظر   نظرات زیبای   شما  هستیم  ... گذشته چراغ راه آینده است ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۰۷:۱۸
سیدمحمود بخشایش

         در تصویر قلعه ی شهر تون  و خندق اطراف آن دیده می شود و   دایره ای که در داخل خندق   دیده می شود همان فلکه ی پایین فردوس است  وجاده ی راست ومستقیم همان تنها خیابان آسفالته شهر است   و راه سمت راست تصویر جاده ی خاکی آن زمان ها به طرف طبس و کرمان ...   در قسمت پایین وچسپیده به آن فلکه ومیدان   همان باقی مانده های آثار تخت هلاکو بر روی   (ارگ قدیم تون ) و      خاطره هایی از هفت صد سال پیش ... ( در سمت چپ عکس کمی بالا تر در راستای حاشیه ی خیابان ارگ جدید سال ها بعد از ارگ قدیم که به وسیله ی هلاکو خان مغول بر سر مردم تون آوار شد)...ساخته شد که در باره ی آن هم در قسمت های قبل توضیح داده شد ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۳۰
سیدمحمود بخشایش

 

گاهی به محل کار بابا می رفتم، پنج شش سال بیشتر نداشتم سالهای یک هزار وسیصد وچهل شمسی ... پایین تر ازفلکه بالای شهر(فقط یک خیابان آسفالت بود و دو میدان در بالا و پایین این خیابان آسفالته) وقتی به خانه  بر می گشتیم بابا من راجلو جرخ خودش سوار می کرد از کوچه دراز که میرفتیم درانتهاِی کوچه دراز سمت جپ جهار سو بود وحسینیه ی میدان که ایام محرم بامرحوم والده برای عزاداری می رفتیم وما به سمت راست یعنی بازار میرفتیم وبابا قبل از بازار دو جرخه را به کوچه ای درسمت چپ هدایت می کرد از آنجا  پس ازمسافتی اندک درسمت چپ کوچه وارد ساباد بزرگی می شدیم که بدلیل طولانی بودن در روز روشن هم تاریک بودوقتی  خارج می شدیم به سمت راست که یک کارخانه آنجا بودمی رفتیم روبروی آن کارخانه کوچه ای راست و مستقیم بود که در مسیر رفتن به منزل در انتهای آن باید به سمت چپ می رفتیم همان جا یادم هست یک باغ منزل بزرگ بود که داخل آن درسمت چپ اب قنات نخ شور و کمی آن طرفتر درسمت راست آب ناقو(نوغان) ! در پایاب که پله داشت در جریان بود و من یکبار به داخل آن که تاریک هم بود رفته بودم  که برای شستشوی لباس ها می رفتند ، کمی آن طرف تر از آن کو چه ی راست که به سمت چپ می پیجیدیم باز به یک ساباد بزرگ می رسیدیم که بالای آن ساختمان بود  ودراواسط آن دری به یک باغ بزرگ باز می شد که در سمت چپ آن هم ساختمان زیبا و قدیمی وجود داشت در سمت چپ این ساباد هم دو ساختمان نه چندان قدیمی بود که هنوز خرابه های آن باقی است ودرخت های پسته ای که هنوز خود نمایی می کند...ادامه دارد 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۰:۱۱
سیدمحمود بخشایش

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۳
سیدمحمود بخشایش

درسال های یک هزار و دویست وهشتاد شمسی درمشهد الرضا (علیه السلام )دومدرسه علوم قدیم معروف بود در پایین خیابان و دیگری در بالا خیابان که مدرسه ی بالا خیابان به نام مدرسه ی فاضل خان معروف ومهم تر بودو وضعیت بهتری داشت  و به همین دلیل شاگردانی از گزین (میرزا یحیی  . آقا سید نعمت الله و میرزا ابراهیم پسر مرحوم آخوند خدنگ ) در همین مدرسه ی فاضل خان درس می خواندند در آن زمان مرحوم ادیب نیشابوری وهمچنین مرحوم ملک الشعرای بهار (که ایشان در مشهد فعال بودند )ایام جنگ جهانی  را مرحوم اقا سید نعمت الله درک کردند وداستان هایی از معارضه ی با اشغال گران جنگ جهانی از ایشان نقل شده است وشاید عواقب همین جنگ جهانی موجب بازگشت به وطن (جزین ) شده بود ... همچنین خوب است که از دو آخوند مجتهد به نام های آخوند ملا عبدالصمد وآخوند ملا فتح علی نیز یاد شود که فرزندان آن دوبزرگوار در گزین در همان سال های یاد شده مکتب خانه داشتند و اکنون بر نبیره های این بزرگان فرض است همت کنند وسر زمین اجدادی خود را در یابند ... به امید آن روز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۳۷
سیدمحمود بخشایش