تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

کوچه دراز   را یادم هست گاهی که جرات بیشتری داشتم و از سوال جواب های دیر آمدن از دبستان بی خیال بودم همان سال های (1343 شمسی )همان راه دور را انتخاب می کر دم و می رفتم ... از دبستان نجفی که بیرون می آمدم  رو برو ی من در کنار یک کوچه کارخانه ی برق قرار داشت که اولین کار خانه ی برق  فردوس بود   و من سمت راست و بالای خیابان را باید حدود چهارده دکان را  در پیاده رو آجر فرش شده  به طرف فلکه ی بالا  پشت سر می گذاشتم تا به اول کوچه دراز می رسیدم ابتدای کوچه دراز یک ساختمان بزرگ و یک مغازه ی شیرینی فروشی بود ... وارد کوچه دراز که می شدم  در جهت راست و چپ کوچه پنج ساختمان و منزل بود در یک طرف و پنج دیگر در طرف دیگر   بود که تا   میانه و  وسط راه کوچه دراز  امتداد داشت درسمت چپ اول منزل آقای فاتحی بود  و منزل   آقای مجتهد زاده و آقای خانی و بعد درب باغ بزرگ خوزه ی علمیه که دیوار آن تا انتهای کوچه دراز ادامه داشت و در انتها ی کوچه دراز سمت چپ نانوایی آقای علی پرست بود   و در سمت راست بعد از  شیرینی فروشی منزل آقای نجاتی  معلم ابتدایی قرار داشت و بعد منزل آقای رفعت   همه ی آن  ساختمان ها ومنزل های چپ وراست کوچه دراز  در  ابتدای ورودی منزل   یک ایوان زیبای آجر نما و نیم دایره داشت و بعداز ایوان یک سالن با سقف نیم دایره ی حدود شش متر که به اطاق ها و سپس به حیاط وارد می شد در اواسط کوچه دراز سمت راست بعد از منزل ها نه (9) اطاق یا بهتر بگویم دکان قرار داشت که پشت به میدان ورزش دبستان نجفی بودو  (غیر شمار ) یا همان لفظ محلی غرشمار ها به حرفه ی آهنگری  در فصل هایی از سال داخل آن مشغول بودند ... بیل زنجیر  کلنگ  میخ طویله حتی اره و چاقو  و خیلی لوازم ضروری  دیگر    حاصل کارشان بود در سمت چپ کوچه دراز هم که نگاه می کردم بعد از پنج عمارت ساختمان یک درب بزرگ به زمین های کشاورزی باز می شد که انتهای ان حوزه ی علمیه بود کوچه دراز را که به انتها می رساندم  در مقابل م روبرو  اداره ی فرهنگ یا همان (آموزش و پرورش )بود ساختمان اداره هم ابتدای آن یک ایوان بزرگ دندانه دار با آجر پخته داشت و سالن ورودی این ایوان شش الی هفت متر بود که وسط های این سالن به یک راهرو بزرگ دیگر  راه داشت که دو طرف آن در مجموع شش اطاق در دو طرف سالن بود که همه ی اطاق ها ضربی نیم دایره بود مجموعه ی ساختمان اداره یک در ورودی به حیاط بزرگ در جهت جنوبی داشت که در انتهای حیاط اداره ی فرهنگ   هم پنج اطاق قرار داشت ... و ای نجا که اداره ی فرهنگ روبروی انتهای کوچه دراز بود و روبروی من اداره ی فرهنگ سمت چپ به مجموعه ی ساختمان ها ی حوزه ی علمیه و  حسینیه ی میدان اتصال داشت و بعد هم چهار سو ...در همین کنار اداره ی فرهنگ و سمت بالای آن یک عمارت و به قولی یک هشتی  با گنبد چهار ضرب آجری قرار داشت که الان هم هست و در آن آرام گاه فردی قرار داشت که بانی ساختمان های مجموعه ی حوزه ی علمیه بود ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۲۳:۲۳
سیدمحمود بخشایش