تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۱۳ ب.ظ

۱


آن سال های شاد ... آن سالهای بی ریا و بی دغدغه ... سالهایی که جد پدری و جده پدری (آقا میر عطا و همسرشان بی بی مروارید )در کنار بزرگ تر هایشان زندگی آرامی داشتند ولایت شان جزین آباد بود و آرام اما پر از تلاش و رنج و کوشش برای رزق و روزی ... بزرگان وگذشنگان شان آن سال های دور از تون به جزین آمده بودند و سالها ارتباط نسبی و خویشاوندی را از گذشته تا حال حفظ کرده بودند که این آمدن به همان سال های فتنه ی باب و عهد ناصرالدین شاه بر می گشت ...نام آقا میر عطا در کنار نام (حاج سید مهدی )تاجر بزرگ جزین در همان سالهای (1200)هجری شمسی به خوبی یاد می شد در همان سال ها (آخوند ملا عبد الصمد )روحانی درس خوانده و دارای حق اجتهاد در جزین این جمع را کامل می کرد یک عا لم روحانی که از محضر ایشان بهره ها بردندو دارای احترام بود مردم قدرش می دانستند و همان مسجد پایین محل نماز جماعت ایشان بود ... امیر مرتضی قلی بیگ هم هم عصر همین مردم و همان دوران در تون حاکم ی شناخته شده و صاحب نام بود ... امیر مرتضی قلی بیگ (همسرش ) دختر همین تاجر بزرگ جزین (حاج سید مهدی بود (1200 هجری شمسی )..و حاصل این ازدواج فرزندی به نام آقا جان میرزا بیگ بود که داستان افکار و اندیشه هایش در تاثیر پذیرفتن از (میرزای رشتی ) همان شد که در نوشته های منشی خان طبس آمده است ... (آقا جان میرزا بیک به خانه ی زین العابدین مجتهد شبانه پناه می برد که حکم قتل ش ازایالت کبری صادر شده است)(تاریخ تون نوشته ی میرزامحمد علی منشی باشی طبسی) و دو تن از فرزندان همین آقا جان میرزا بیک زندگی خود و فرزندان شان در گزین می باشد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۱۴
سیدمحمود بخشایش

نظرات  (۱)

۲۳ خرداد ۹۶ ، ۲۱:۰۲ محمدرضا اشراقی
سلام با وجودی که جزین از نظر تقسیمات کشوری از قدیم الایام به گناباد وابسته بوده،اما از نظر اقتصادی و بخصوص اجتماعی و فرهنگی،همیشه با فردوس مرتبط بوده است و بهمین دلیل و بمرورایام ، تعداد زیادی از جزینیها در فردوس ساکن و متوطن شده اند. پدرمن مرحوم نصرالله اشراقی،فرزند ارشد مرحوم میرزا یحی اشراقی ،که شما بارها از آن مرحوم یاد کرده اید ، نیز یکی از همین افراد بود که پس از ازدواج در فردوس ساکن می شود .
ایشان به مناسب خوابی که در 25 /4/ 1362 می بیند ،مطلبی را در 21 /8/ 1362 در دفترچه ی یادداشت خود می نگارد که به بخشی از همین ارتباط اجتماعی اشاره دارد .
ظاهرا در حدود سال های 14-1313 مرحوم پدربزرگ به مناسبت عروسی که داماد اهل جزین - مرحوم آقای نورائی - و عروس از بزرگان فردوس است ، به فردوس سفر میکند و شبی را در حسن آباد بیتوته مینماید . این قضیه را مرحوم میرزا یحیی در همان جا به شعر در می آورد که مرحوم پدر بخشی از آن را به یاد آورده و یادداشت می کند. شعر به دو دلیل جالب است : یکی استحکام لفظی و معنوی که مبین تسلط مرحوم پدربزرگ می باشد و یکی هم ذکر نام تعدادی از معاریف و بزرگان جزین :
ز تفاقات و قضایای عجیب          شد مرا رفتن فردوس نصیب
بعد ده سال که ساکن بودم       تا دو فرسخ سفری ننمودم
مقصد از این سفر پر شر و شور   بود دامادی با عیش و سرور
اصل داماد بد از اهل جزین         طرفش زادهء فردوس برین 
رفقای سفر و توشهء راه            شیخ الاسلام عطایی همراه
حسن آباد شد آن شب منزل      منزل بی ثمر و بی حاصل 
پنج ساعت چو گذشت از شب ما   داوری آمد و احمد آقا 
هر دو از شدت سردی خزان     لب فروبسته و بشکسته زبان.........

تصویر دست نوشته یاد شده در لینک زیر است .خداوندهمه راقرین رحمت خودکناد.
اینجا کلیک کنید 
و یا لینک :
http://s8.picofile.com/file/8297682284/%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B7%DB%B0%DB%B6%DB%B1%DB%B3_%DB%B2%DB%B0%DB%B4%DB%B0%DB%B0%DB%B1.jpg
پاسخ:
سلام خدمت استاد و قوم بزرگوارم ... بذل توجه شما به مطالب اینجانب  موجب امیدواری و شوق در ادامه ی این راه است امیدوارم برای یاری در این راه از بیان همین گونه خاطرات با ارزش گذشتگان  این جانب را بهره مند فرمایید ... سپاسگزارم ...