تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

سواری با موتور زونداب با با لذتی دیگر داشت ... جاده ی فردوس تا گزین خاکی بود ... از شهر که راه می افتادیم باغ های نیمه راه ... باغستان ... برون را که رد می کردیم گدار برون  بود از گدار که سرازیر می شدیم  اول جاده ی انارستانک  (قهوه خانه ی   تلاوا )نگاه می داشتیم و چایی قهوه خانه را می خوردیم و بعد از مسیر بیابان سرایی که تخت گل  لاله ختایی بود رد می شدیم روستای نوق سر راهمان بود  و بعد ناصر آباد... ورودی گزین میدانگاهی بود که هنوز آثار قبر گذشتگان در آن آشکار بود ...ورودی خانه ی پدر بزرگ و مادر بزرگ یک ساباد بود که بالای آن یک اطاق بزرگ داشت که به خانه ی انصاف معروف بود رازینه (پلکان ) انتهایی این ساباد به بالایی می رفت ... در انتهای ساباد هنوز هم طاقچه ی داخل هشتی مرا به خاطره های دوری می برد...سمت راست درب ورودی بود و سمت چپ اسطبل چها  ر پایان ..ادامه دارد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۰۸
سیدمحمود بخشایش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۴۰
سیدمحمود بخشایش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۱۶
سیدمحمود بخشایش

سالهای قبل از زلزله از اب بلده استفاده می کردیم سالهای چهل به بعدیادم هست یک حوض بزرگ دایره ای شکل به قطرچهار متر وسط حیاط بود که ماهی های قرمز وسفیدداشت بعد ها به یک حوض مستطیل شکل تغییر یافت ودرزیر ان انبار اب بود وبوسیله ی یک تلمبه ی دستی از ان اب بر می داشتیم که از اب بلده پر می شدتصویرمتعلق به همان سال (یک هزار و سیصد و چهل و دو (شمسی ) می باشد... سال یک هزار و سیصد چهل وشش شمسی مادر که در تصویر سمت چپ ایستاده است از دنیا رفت و ما (سه برادر )  را تنها گذاشت و سال بعد شهریور (یک هزار و سیصد وچهل و هفت) زلزله وحشت ناک ا      ین حیاط و خانه را ویران کرد مادر   در سمت چپ تصویر ایستاده است و تنهابرادرش روی صندلی نشسته است و یکی از خواهرانش(خاله امان) در سمت راست تصویر ایستاده است ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۲۹
سیدمحمود بخشایش