تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۴۰ ق.ظ

۰

حال وهوای نوروز ...آن سالهای خوب

چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۴۰ ق.ظ

بی بی خدیجه مادر بزرگ را خوب به یاد دارم ...سالهای (یکهزار و سیصد و چهل شمسی) همیشه حال و هوای نوروز که می شد دلمان هوایش می کرد ...ما در فردوس بودیم و مادر بزرگ در گزین مادر مان بی بی عشرت (دختر دوم بی بی خدیجه )از اوایل اسفند ماه شروع می کرد به تهیه ی مقدمات کار های عید که یکی از آنها درست کردن قطاب و کلمبه (کلوچه ) بود همه چیز در خانه بود ... کندم که محصول گزین بود وبابا آن ها را به آسیاب میبرد که آرد کنند  بقیه ی ملزومات هم مثل زرد چوبه ...ماش ... عدس ...کنو ...(شاه دانه )... ماه نوروز حال و هوایی تازه داشت و ما با همان حال وهوا نوروز را کم کم احساس می کردیم یادم هست حوض وسط حیاط هم تمیز می شد وما هی های سرخ وسفید داخل آن جنب و جوش خودشان را داشتند مادر که دو عمه اش بی بی شرف و بی بی سلطان و هم دایی ش آقا سید کاظم مادرش (بی بی خدیجه)   و هم خواهر بزرگ ش (بی بی عصمت )در گزین بودند  داشت همه ی مقدمات را فراهم می کرد که باز دیداری تازه کند ...آقا سید ابراهیم پدر بزرگ و والد مادرمان هم که جای خودش را داشت در باره ی ایشان (آقا سید ابراهیم )در بخش های گذشته سخن گفته ام ... ما یا با موتور زونداب  با با به گزین می رفتیم و یا با ماشین جیپ (موسی خان شیبانی ...ادامه دارد ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۶
سیدمحمود بخشایش