تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱ مطلب در شهریور ۱۴۰۱ ثبت شده است

یک روستا بود و یک دنیا دوستی و همراهی... آن روز ها مثل امروز ما نبود صبح زود هنوز سپیده سحر آشکار نبود همه بیدار و آماده ی کار بودند همان گونه که غروب که می شد چراغ سیمی روشن بود وخانه های کوچک شان از صمیمیت با هم بودن سر شار همان چراغ سیمی و مگر گاهی هم چراغ توری بود زیاد روشن نمی ماند و همه باید برای صبحی دیگر به خواب و استراحت می رفتند ...دو قرن پیش و شاید هم بیشتر ...هنوز هم در کوچه پس کوچه های ده خانه ها راست قامت ایستاده انداز دروازه های ده گفتم و از دیوارها که ده را دور تا دور با بلندی خودشان در آغوش گرفته بودند  و چهار برج در اطراف ده دروازه های ورودی در کنارشان بود  و از این قوم حکایت ها و قصه ها دارند آن چیزی که ما اکنون (شومینه) می گوییم   همان بخاری دیواری که با آتش و ذغال روشن و گرم می کرد کلبه های کوچک شان را الان هم روی دیوار خانه های کوچک شان هست ... خانه ی آقا میر عطا ... خانه ی آقا سید عبدالله ... خانه ی پدر ش تاجر بزرگ (آقا سید مهدی)خانه ی میر زا یحیی... بالا خانه و محل مکتب آخوند ملا فتح علی...ووو ... کاش بماند و قصه ی رفت و آمد های شان و دید و باز دید ها ی شان و دو ستی ها ی شان و دو ست داشتن ها ی شان و ساده زیست ی ها یشان و همه ی آنچه می تواند برای ما بعد از دو قرن و نیم و شاید هم آن دور تر ها ...موجب شگفتی ها و آرا م زیستن ما باشد   برای مان بماند ... شاید دوباره خواندن روزگارشان آرامشی را که دنیای ماشینی امروز از ما گرفته است برای لحظه ای به ما باز گرداند با کو چه هایی که اکنون بوی آن روز ها را می دهد قدم زدن در آن کوچه ها یاد خوبی هایشان همراهی های شان و درک و فهم رنج و شادی و همدیگر را یاری کردن همه و همه را به یاد می آورد   هنوز هم در بافت قدیم بیشتر خانه ها دو ایوان دارد که در یکی گودال ودستگاه فرت بافی بود و آن ایوان دیگر چوبی که طناب فرت بافی به آن می بستند و دست گاه فرت و گودال آن در صوفه ی (پتو ) بود و چوب در بلندای ایوان (نسر )آقا میر عطا خودش و پدرش (میر جعفر )در ساخت خانه کار کرده بودند و در کنار همین خانه و پهلو به پهلو در انتهای یک ساباد  با یک هشتی کوچک دو متر در دو متر   فرزند بزرگ آقا میر عطا یعنی (آقا سید علی )خانه ای با دو ایوان و حوض خانه و باد گیر داشت که اکنون کمی تغییر در آن ایجاد کرده اند ,ولی عمر این آقا سید علی به دنیا نبود و هنوز فرزند کوچکش که مادر بزرگ ما بود (بی بی خدیجه ) چند سالی نداشت که یتیم شد مادرشان بی بی ساره ماند وشش فرزند ... اما برادر ش آقا سید هدایت فرزندانش را حمایت کردو آنها در همان خانه بزرگ شدند   

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۰۱ ، ۲۳:۴۹
سیدمحمود بخشایش