تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

آن روز های آباد ...حتی دلها هم آباد بود سر زمین مان هم ریشه در آبادی داشت انسان ها خودشان ریشه بودند  در زمین ... و زمین به همین ریشه ها دلش گرم بود و ما روزگارانی را گذراندیم  و روزگارمان نمی دانم چرا این  گونه شد هجران ها ... و دوری ها ووو  اگر سال ها هم از یکدیگر خبر نداشته باشیم  به قول معروف ( کک مان هم نمی گزد )... (از راست به چپ (آقای سید حسین احمدنژاد  آقای سید حسن نورایی  آقای سید هاشم علمی  آقای سید جواد علمی ) خداوند روحشان را شاد  کناد با قرائت سوره قدر برای آنها .   .. و با قد م های خیر بازماندگان ... وبا یاد کردن و احوالپرسی از خویشان ...  با بیان نیکی های دیگران ... با پوشاندن عیب های دیگران ...  اینها وهمه ی آنچه می دانیم  و انجام می دهیم   صله ی رحم است ...    امام رضا علیه السلام فرموده اند(هر کس صله ی رحم را بجای نیاورد تقوی الهی را رعایت نکرده است ) 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۲۰
سیدمحمود بخشایش

چون این مدرسه از بهترین مدرسه های قدیم مشهد بود و هم اکنون بجز کتابهای کتابخانه آن که جزو کتابخانه آستان قدس رضوی است اثری از آن به جای نمانده است سزاست که درباره آن بیشتر به گفتگو بپردازیم ، فاضلخان[3] جوانی از مردم چرمه (روستایی در فردوس) بودو در عصر صفویان می زیست. در آن روزگار که نه تنها شاعران و هنرمندان به هندوستان سفر می کردند بلکه برخی از مردم عادی هم به قصد بازرگانی و بدست آوردن ثروت بدان کشورها رهسپار می شدند، فاضل خان هم سفری به هند کرد و ثروتی بیکران به چنگ آورد و پس از چندی باز به همان «چرمه» بازگشت. وی برادری به نام ملا امیر داشت که از لحاظ پارسایی و تقوی در سراسر ناحیه قهستان مشهور بود هنگامی که فاضل خان با چنان ثروتی نزد برادر زاده خویش بازگشت ، ملا امیر گفت: ای برادر ! خدا این همه ثروت به تو ارزانی داشته است آیا نیت نکرده ای مبالغی را در راه او خرج کنی و از این راه به محرومان و بینوایان یاری دهی؟ فاضل خان گفت: چنین نیتی دارم و گذشته از این برآنم که در شهر مشهد مدرسه ای بزرگ بسازم. و پس از چندی در مشهد نزدیک بست بالا خیابان (در ضلع غربی) چنین مدرسه ای بنیان نهاد. میان مدرسه فاضل خان و بست بالا خیابان دو دکان فاصله بود که درآن روزگار یکی نانوایی سنگکی بود و دیگری چلوکبابی برکاشی سر در مدرسه شرح مفصلی نوشته بودند که متاسفانه من هیچیک از مطالب آنرا به یاد ندارم بجز پایان سطر آخر که گویا چنین عبارتی بود: فاضل خان التونی اخ الاعز الملا  امیر که معلوم می شودملا امیر معروف تر از فاضل خان بوده است. ( شادروان استاد پروین گنابادی سالهایی را نیز در مدرسه ی حبیبییه فردوس (تون ) درس خوانده است

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۴۷
سیدمحمود بخشایش
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۰۴
سیدمحمود بخشایش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۱۴
سیدمحمود بخشایش

سلام ...و اما این وبلاگ فقط وفقط رنگ ادبی دارد ودست نوشته های یک دبیر آادبیات است پس از سی واند سال درس کلاس... وبیشتر وشاید هم محور همه ی مطالب ولایت (تون وجزین ) که از خاستگاه های زبان شیوای دری است شرح حال نیاکان تاریخ گذشته و حوادث مستند وبیان آن همه صمیمیت ها فداکاری ها شادی ها ونشاط ها وساده زیستن ها وشاهکار های ادب پارسی... تا آنکه شاید (در دنیای پر التهاب و لجام گسیخته ی امروز ...)رنگی از آن ارزش ها را در زنگی وروابط اجتماعی خودمان بیشتر مشاهده کنیم به قول شاعر زندگی صحنه ی یکتای هنر مندی ماست ... هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود ... واین به عقب برگشتن نیست ...بلکه تلاش برای شکوفایی یک گل زیبا وخوش بو است که اکنون بجای آ آنکه درباغچه ی زیبای حیاط آنرا حس کنیم در قاب عکس ها وآلبوم قفسه ها شاید به تماشا ان بنشینیم ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۳
سیدمحمود بخشایش
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۳۳
سیدمحمود بخشایش