تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ب.ظ

۰

چهکند (جهگند )چاه قند

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ب.ظ

محلی ها و عامه  محل  ( چهگند )می گویند ... واین به مصداق نزدیکتر است ( چاه قند خوش ) یا چهکند کمال  در غرب گزین در کنار دو کوه ذریوار و عقاب قال  هنوز هم جاده یی خاکی دارد برج کوک گیر (کبک) ابتدای ورود به زمین های کشاورزی آبادی (کلاته)    بود از برج که می گذشتیم به دنبال جوی آب می رفتیم تا به ابتدای کوچه باغ ها می رسیدیم ... در بالای آبادی و در ابتدای ورود آب به استخر یک درخت کهنسال بید بود که در گذر زمان داخل آن خالی شده بود وقتی در کنار استخر  ودرخت بید می ایستادیم نسیم باد که از بالاتر و از جهت دهانه کاریز و قنات می آمد شاخه های بلند ونازک درخت بید را به حرکت می آورد و ما را نوازش می داد ما بچه های ده دوازده سال سن بودیم  و کنجکاوانه به داخل فضای خالی درخت بید  که نگاه می کردیم داخل آن یک کتری سیاه و چند نعلبکی که با پارچه ای بسته شده بود  و یک قوطی چای قرار داشت ... از بالاتر در خت بید و داخل آن هم پارچه ای که نمی دانستیم داخل آن چیست آویزان بود  ... یک بار که آن بالاتر نزدیک کاریز روی چند سنگ برجسته  ( علی برات )با کتری سیاه چای درست کرده بود یا دم نمی رود ... هنوز مزه ی چای  آن استکان نعلبکی ها داخل دهانم  است ... در همین فکر و خیال ها بودم  و مسیر آب را به سمت بالا ومحل کاریز دنبال می کردم که صدای زیبا و دل نواز زنگ گوسفندان حواسم را متوجه آن بالا  تر کرد وقتی نگاه کردم از بالاتر از دامنه ی کوه ذریوار از سمت   ( دالو  ) گوسفندان  داشتند به طرف قنات می آمدند ... ادامه دارد ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۸
سیدمحمود بخشایش