شهر قدیم ...از دبستان تا خانه ... فردوس (تون)
ازدبستان که واردخیابان می شدم گاهی از اوقات به سمت راست وبالای خیابان می رفتم پس ازطی مسافتی به کوچه دراز می رسیدم در ابتدای کوچه دراز شیرینی فروشی بودکه میتوانستم با چهار قران برای خودم چیزی بگیرم وباز هم سمت راست داخل کوچه دراز را طی می کردم سمت راست آن میدان ورزش دبستان نجفی بود که الان هم هست وسمت چپ حوزه ی علمیه نیم ساعت زمان می گذشت تا به یک سه راهی می رسیدم سمت چپ به چهار سو می رفت و سمت راست به طرف بازار ومن برای رفتن به خانه باید به طرف راست و بازار می رفتم البته روبروی من اداره ی فرهنگ بود قبل از رسیدن به بازارسمت چپ کوچه ای به طرف خانه می رفت که از یک ساباد بزرگ باید رد می شدم ومن بازار را انتخاب می کردم در بازار دو کاروان سرای قدیمی و بزرگ بود که نام یکی از آنها در داستانهای مستند اسماعیلیان آمده است آن زمانی که مامورکشتن خواجه نظام الملک از قلعه ی ده محمد طبس ماموریت پیدا می کند ودر آن کاروان سرا توقف دارد