تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۸ ق.ظ

۰

سال های آب وآبادی ...چاه قند شیخ

سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۸ ق.ظ
در گذر روزگار بیان حال و روز سر زمین ها سر مایه ای است که شاید تفکر در آن مایه ی عبرت و باز بینی مسیر حیات وزندگی باشد ونیز واژه هایی محلی و ضرب ال مثل هایی که به یادگار خواهد ماند  سال هایی نه چندان دوراز اوایل اردی بهشت ماه کوچه باغ پر از طراوت وخرمی بود صبح را هوا هنوز گرگ ومیش بود که پرندگان خوش آواز خبر می دادند و صدای گوش نواز آب درکوچه باغ تمام شب وروز گوش را نوازش می داد در اواخر اردی بهشت کم کم درختان توت میوه ها یشان را نشان می دادند و باآغاز خرداد ماه کم کم زرد آلو ها ی نارنجی و نوری و... خود را بر درختان جلوه می دادندو ما در کوچه باغ طلوع خورشید و حتی آفتاب را به دلیل انبوهی درختان نمی دیدیم (زو )یا همان زه آب  همان چشمه های آبی بود که روزی و روزگاری آبشخور پرندگانی مانند تیهو وکبک و جالگ و... بودوبهانه سرگرمی برای ما که کوه ودره ها را بپیماییم ودر راهمان در دامنه های ان گیاهان دارویی مثل (علف هیزه )و(کلپاره )وحتی زیره ی کوهی و آنها که تجربه داشتند وحرفه ای بودند آنغوزه ... از چشمه ها می گفتم ... وقتی هنوز هوای صبح گرگ ومیش بود با صدای سماور ذغالی  و آواز پرندگان خوش آواز از خواب برمی خاستیم چای را که می خوردیم هوا کمی روشن شده بود آنگونه که جلو پای مان را می دیدیم که به لب استخر رسیده بودیم دایره وار با قطر حدود شصت متر وشاید هم بیشتر ... دور تا دور آن را درختان توت احاطه کرده بود و ماهی های بی شماری در استخر شادمانه به دنبال هم شنا می کردند یک درخت گردوی کهنسال در ابتدای ورودی آ ب به استخر بود که قطر حدود یک متر داشت و از درون خالی بود وگاهی سماور ذغالی را برای آنکه وزش باد خاموش نکند آنجا می گذاشتیم ... ادامه دارد 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۳۱
سیدمحمود بخشایش