آقا سید هدایت روحانی در س خوانده ی جزین
جزین در انتظار توجه بیشتر ...آن سال های دور وقتی پای صحبت پدر ... مادر خاله و دایی می نشستم از با با حاجی که با افتخار سخن می گفتند و من هنوز در دنیای کودکی خودم به سر می بردم ...با با حاجی پدر بزرگ مادرمان (بی بی عشرت )بود بعد ها بزرگتر که شدم کم کم داستان و سر گذشت با با حاجی برایم روشن تر شد آقا سید هدایت همان بابا حاجی بود فرزند آقا میر عطا ... سال ( 1230 هجری شمسی) اایشان چهارده پانزذه سال بیشتر نداشتند... (آقا سید هدایت و برادرشان آقا سید علی هردوفرزندان آقا میرعطا بودند ) در باره ی این دو بزرگوار در بخش های گذشته سخن گفتم ... هردو بزرگوار فرزندان آقا میر عطا بودند /// پدر بزرگ مادرمان (آقاسیدهدایت) با خانم با ایمانی به نام معصومه فرزند (میرزا محمد ) ازدواج کرد آن دوران اجتماع کوچک ولی با شکوه روستا به گونه ای همه خویشاوند بودند ... (آخوند ملا عبد الصمد )روحانی مجتهدی بود که در روستا همه احترام ش را داشتند هم زمان با آقا میر عطا و میرزا محمد (سال های 1250 هجری شمسی ... (در بخش های گذشته در باره ایشان سخن گفتم ...میرزا محمد شوهر خواهر همین (آخوند ) بود (وفرزندانش میرزایحیی و معصومه بودند) آقا سید هدایت وهمسرشان (معصومه )سه فرزند فهمیده و با ایمان (بی بی سلطان/آقا سید ابراهیم/بی بی شرف )داشتند بی بی سلطان با پسر آقا ذبیح الله ازدواج کرد (داوری ) و آقا سید ابراهیم عمادی با دختر عموی شان بی بی خدیجه ... و بی بی شرف هم با پسر عموی شان (آقا سید تعمت الله )... تصویری که از آقا سید هدایت آورده ام همان عکس مربوط به گذر نامه ی ایشان درسفرحج است ...ایشان با اطلاع و اشرافی که بر زبان عربی داشتند شاید تنها کسی بودند که در آن سالهای آشوب راه پر خطر و طولانی (یکساله )را بر خود هموا ر کردند (که خود داستانی طولانی دارد ...) وبه این توفیق بزرگ رسیدند و مراسم حج را بجا آوردند ...