تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۵:۰۱ ب.ظ

۰

سرزمین خاطره های به یاد ماندنی

سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۵:۰۱ ب.ظ

شاید  هر  کدام  از چشمه سار های سر زمین اجدادی  ام جزین دیگر آن جلوه هایی را که از آن سخن می خواهم بگویم ندارد اما پس از سال ها خشکسالی توانسته اند پایدار بمانند ... از همین ناصر آباد که می گذریم سمت راست جاده رشته کوهی از شرق به طرف غرب همراه ما هست تا به کوه سرخ می رسد و کوه سرخ این رشته کوه را به دو قسمت شرق و غرب جدا کرده است  وآن طرف کوه سرخ این رشته کوه ادامه دارد و حوزه های آبریزآن چشمه سار هایی را دارد  از چشمه سار های شرق سخن گفته شد (عزدد ) (چاه قند شیخ ) (تلواز) (میمینگ )... کوه چهار خال و چشمه سار (زو بوبد ) (یا شاید ابو عبید )... بعد از ناصر آباد تا برسیم به (پوزه ی او گردو )چند دقیقه ای راه هست و این (پوزه ی او گردو )محل تغییر مسیر رودخانه فصلی به طرف پایین (جنوب )  هست همین جا سمت راست مان راه به طرف چاه قند شیخ (شمال )  است از همین جا سر کوه سرخ که روی به جزین دارد فاصله ی چندانی با آن نداریم (که من درنوشته های گذشته کوه را به یک فیل شباهت کرده ام که روی به جزین دارد...واین شباهت فقط در همین /پوزه ی اوگردو / مشاهده می شود  جاده که تا اینجا از شرق به غرب بود به جهت چپ و جنوب و در مقابل مان آن دورتر جزین خواهد رسیدو  می رود و چند کیلو متر دورتر در مقابل جزین را مشاهده می کنیم ... انگار همین دیروز بود سمت راست جاده آن دورتر در دامنه ی کوه سرخ حوالی (چلغا ) و (گلبمی ) و (تمتمو )میرزا محمد گله ی خودش را (کش )داده است ...الان که حدود ساعت هفت صبح است تا ساعت های نه صبح گله راهی چاه قند شیخ خواهد شد ...وما صدای زنگ گوسفندان را که می شنیدیم بعد از خوردن چای و صبحانه خودمان را به بالای چشمه می رساندیم اولین گوسفندی که پیدای ش می شد  همان (تکه ) بود که براستی از قامت بلند و شاخ های پیچ در پیچ بلند او می ترسیدیم  به دنبالش بز هایی که هر کدام از آن ها بر اساس رنگ و شکل و قامت شان نام گذاری شده بودند (بدو  بدو  ) خودشان را به آب می رساندند ... (کالار ) (گزور ) (مر خلج ) (کت کفتر )(کت  خلج ) (مر آهو ) ... این نام ها را هنگام (گله دم ) در آغال گوسفندان من توانسته بودم یاد بگیرم و بشناسم جلو دیوار گلی آغال که کمی بیشتر از یک متر ارتفاع داشت می ایستادیم تا مانع خروج انهایی بشویم که هنوز شیر  شان دوشیده نشده بود و با نام های بالا هر کدام را برای دوشیدن به سمت پاتیل های مسی که در کنار دیوار منتظرشان بودند هدایت می کردیم ازارزش های زیبایی که در این اجتماع کوچک چاه قند به چشم می آمد همیاری اهالی بود که (هم شیر) می شدند یعنی حدود یک صد بز شیر ده که صاحبان مختلف داشتندبا هم توافق می کردند که هر روز یک نفر مجموعه ی شیر ها را برای فرآوری ببردکه حاصل آن ما ست کره  کشک پنیر و...بود  ...چقدر زود دیر می شود با زی های کودکانه امان... در یک شب مهتابی میدان گاهی بالای چشمه و بازی (استخو مهتو ) (استخوان مهتاب ) را هنوز از خاطر نبرده ام ...پشته های خاکی اطراف چاه قند که ما به آن تپه یا  ( پشته) می گفتیم پر از بوته های گیاهی مقاوم بود که به گونه ی معمول  تا مهر ماه آثارشان پیدا بود و محل چرای دام ها ...بیشتر بوته های (اسفپند) بود و (ترخت )( سو ) و هر چه از تپه ها به سوی کوها نزدیکتر می شدیم گونه ی گیاهی متفاوت می شد ...(علف هیزه ) (شاتره) (گلگ) که این آخری قابل خوردن و خوش طعم بود ... همین بوته های بلند مثل ترخت و اسپند و...که در گشت و گذارمان در بالای چشمه از کنار شان رد می شدیم ناگهان پرنده ای کوچک به اندازه ی گنجشک  کمی بزرگ تر پرواز می کرد با کا کلی زیبا بر سر که همان (جالگ )بود و اسم کتابی ش (چکاوک )... گاهی کنجکاو می شدیم وزیر بوته را وارسی می کردیم دو تخم کوچک را در زیر بوته پیدا می کردیم که محل تخم گذاری جالگ ها همین بوته زار ها بود  در گشت و گذار مان در اطراف چشمه سار ها و داخل باغ ها پرندگان زیبای دیگر به چشم می آمدند مثل جغد که به آن  (جغنه )یا   (بب )می گفتیم در بالای ددرختان تناور مثل گردو حفره هایی بود که محل لانه سازی جغد بود (شانه به سر) یا همان (هد هد )پرنده ی زیبای دیگری بود که اطراف استخر آب  پیدای ش می شد (کلیژدک )یا همان زاغی از پرنده هایی بود که با انسان ها انس بیشتر داشت و اطراف مرغ و خروس ها در جلو باغ نمایان می شد  (کلاغ سوز )(سبز قبا ) (سیسیلیگ )(کفتر بناز )یا همان فاخته )(موسی کوتقی )یا همان قمری ...از پرندگان همیشه ی چشمه سار بودند ... اما گفتم که کوه سرخ رشته کوه شمال جزین را از شرق به غرب جدا کرده بود و خودش از شمال به جنوب در جهت جزین پایدار و مقاوم ایستاده بود ... در قسمت غرب این رشته کوه      حوضه آبریز چشمه سار هایی بوده وهست که میتوان درباره ی ارزش ها و زیبایی های آن سخن ها گفت مثل (توودو)...(برخشتا ) (بیساوا ) (دری کلاغ ) (دری  شیش ) (سنجدو ) (بلندر ) لیروم ...سالی می گذردکه دیگر هر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۲۳
سیدمحمود بخشایش