آن روز های آباد ...حتی دلها هم آباد بود سر زمین مان هم ریشه در آبادی داشت انسان ها خودشان ریشه بودند در زمین ... و زمین به همین ریشه ها دلش گرم بود و ما روزگارانی را گذراندیم و روزگارمان نمی دانم چرا این گونه شد هجران ها ... و دوری ها ووو اگر سال ها هم از یکدیگر خبر نداشته باشیم به قول معروف ( کک مان هم نمی گزد )... (از راست به چپ (آقای سید حسین احمدنژاد آقای سید حسن نورایی آقای سید هاشم علمی آقای سید جواد علمی ) خداوند روحشان را شاد کناد با قرائت سوره قدر برای آنها . .. و با قد م های خیر بازماندگان ... وبا یاد کردن و احوالپرسی از خویشان ... با بیان نیکی های دیگران ... با پوشاندن عیب های دیگران ... اینها وهمه ی آنچه می دانیم و انجام می دهیم صله ی رحم است ... امام رضا علیه السلام فرموده اند(هر کس صله ی رحم را بجای نیاورد تقوی الهی را رعایت نکرده است )
- نوادگان آقا میر عطا (دو پسر عمو ...دو پدر بزرگ )
- درباره ی این وبلاگ...
- ...تخت هلا کو خان مغول ... افسانه ی مقاومت ...
- سماور ذغالی ودرخت گردو ...
- بزرگان و سادات جزین .و تون در سالهای یک هزار و دویست هجری شمسی
- نمایی از کوه قلعه ی تون (فردوس)
- مدرسه ی فاضل خان مشهد مقدس
- موزه ی مردم شناسی (تون ...حمام خیروض )
- گزین آن سال های دور ...
- جزین چشمه ها و آبادی های دامنه ی کوه سرخ


