خویشاوندی اقوام در اجتماع کوچک آن سال ها ی دور که عمو و خالو بود و غیراز این که خانه ها در راسته ی کوچه ها و دیوار به دیوار همه از یک خاندان بودند ...
خویشاوندی اقوام در اجتماع کوچک آن سال ها ی دور که عمو و خالو بود و غیراز این که خانه ها در راسته ی کوچه ها و دیوار به دیوار همه از یک خاندان بودند ...
سرزمین ودیارمان روزگارانی است که طعم یک دلی را در ذهن واندیشه ی ساکنان ش احساس نمی کند دیار مان (تون ) شاید بیشتر از ده قرن و بیشتر حتی قرن ها نشانه ی فرهنگ و اجتماع در خودش جای داده است ...
بعد از چاپ و انتشار اولین نوشته ها ی کتاب (جزین تا تون )دیگر مطالب در وبلاگ نوشته نخواهد شدنوشته هایی که پس از سالها پرسیدن و جستجو کردن و رفتن و آمدن و نشستن پای صحبت سالخوردگان آن سال های دور سابقه ی دراز دارد وهمه را صادقانه در برابر چشم خوانندگان گذاشتم ولی از چاپ و انتشار کتاب آن گونه که انتظار می رفت استقبال نشد حتی بدون اشاره به زحمت هایی که برای تهیه ی مطالب کتاب شده است دارند خودشان به اسم خودشان نقل می کنند و بیان می کنند اکنون فقط اشاره به فهرست مطالب خواهد بود که همان هم به خاطر عدم استقبال از چاپ اول کتاب (اصلا ) صلاح نمی بینم ! باید لیاقت داشته باشیم (که نداریم !! ) تا قدم ها یی و زحمات و رنج هایی که سالها است در تهیه ی مطالب برداشته شده قدر بدانیم البته شایسته است و لازم به یاد آوری است و جای آن دارد که سپاسگزا ر اندیشمندان و فرهیختگانی باشم که در همه حال مشوق و امید وار کننده اینجانب در این راه بوده اند و خواهند بود چه آنان که به دیار باقی رفته اند و چه آنان که هم اکنون هم از راهنمایی ها و ارشادات شان برخوردار بوده و هستم ... الان به حول و قوت پروردگار و امید به آینده و یاری دوستان فرهیخته با شوق و تلاش بیشتربه نوشتن و کامل کردن شرح فهرست مطالبی که نوشته ام و بسیاری مطالب دیگرمشغول هستم و کار نوشتن وجستجو کردن و باز نویسی خاطرات روزگاران گذشته با امیدواری ادامه دارد و خواهد داشت ... گذشته چراغ راه آینده است ...
در محله ی کرگو یا همان عنبری سال ها ی آخر حکومت صفویه خانه ی میرزا شریف ...
آن سال های دهه (1300 هجری شمسی )به بعد معامله گران ...
آن سال ها دهه (1320 ) هجری شمسی محلات فردوس پیغام رسان داشت گاراژ گیتی نورد صبح زود که مسافران سوار اتوبوس می شدند جبرییل حاضر بود که اگر ...
انگور از مهمترین محصولات آن سال های دور بود...
داستان ها سینه به سینه نقل می شود ومردان وزنان آن سال های دور نقل می کنند ...