تون و جزین سرزمین نیاکان

خاطرات نیاکان
تون و جزین سرزمین نیاکان

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ...

بایگانی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

کوچه ها ی شهر (یادمان) همه ی دلتنگی هایی است که امروزه یادشان برایمان خاطره انگیز است و نه خاطره انگیز  بلکه تاثیر گذار برای آن هایی که صاحب اندیشه و تفکر هستند ... هجوم نو آوری های روزگار نتوانسته است که در کوچه پس کوچه های روزگاران قدیم هیچکدام از ارزش هایی را که گاه گاه یادشان می کنیم از صفحه ی ذهن واندیشه ما دور کند و ما باز هم خواهیم گفت گذشته چراغ راه آینده است ...  نسل حالای ما  /البته به جز موارد بسیار کم /(در حال زندگی می کند ) ونه چنان نگاه هدف دار و آرمان گرا به آینده   دارد ونه از گذشته  اندوخته و ذخیره ا ی که به گفته ی جواهر لعل نهرو ملتی که تاریخ و گذشته ی خود را نشناسدناچار بایدحوادث گذشته ی خود را تکرار کندودر  کتاب (نگاهی به تاریخ جهان ) اشاره هایی به سرزمین ما هم شده است ...در نوشته های گذشته گفتم  و باز هم  نیاز به آن گونه خاطرات داریم شاید بگوییم (گذشته های دور با آینده ای که خواهد آمد  امروز بسیار متفاوت است وما جوانان مان را شایسته است که با اندیشه هایی متفاوت و پیشرفته برای آینده ای که خواهد آمد تربیت و هدایت کنیم    )  اما یادمان باشد نسل امروز ما رها شده ای است که نیاز به همراهی داردوگذشته ها وشرح حال گذشتگانمان گنجینه ی گرانبهایی خواهد بود برای آیندگان مان   با سبک وشیوه و روش جدید ...باز هم خواهم گفت از آن سال های دور ...هنو زدر خاطرم مانده است  شاید بیش از هشت سال نداشتم قبل از زلزله ی سال چهل وهفت شمسی در فردوس و همان شبستان بزرگ مسجد جامع قدیم یادگار آخوند ملا اکبر  در آن هنگام غروب آفتاب پدر دستم را می گرفت و از تنها خیابان آسفالته شهر قدم به ایوان مسجد جامع شهر می گذاشتیم روز های سرد پاییز آن سال ها چقدر دلپذیر و فراموش نشدنی بود کنار  منقل آتش که آقای محتاجی خادم مسجد جامع در شبستان بزرگ (آخوند ملا اکبر )روشن کرده بود این خاطره را در کتاب اول نوشتم و ادامه ی این گونه همراهی ها و خاطره ها ی ارزشمند که در جای جای همراهی بزرگتر ها با کوچکتر ها نقش ها ی مثبت و به یاد ماندنی دارد در یاد داشت هاو نوشته های آینده می آید ... گذشته چراغ راه آینده است ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۳ ، ۱۵:۱۳
سیدمحمود بخشایش

    داشتم نوشته ها و یاد داشتهای روزانه ام را باز خوانی می کردم جمله و عبارت (گذشته چراغ راه آینده است ) سر مشق و ابتدای همه ی نوشته هایم هست و خواهد بود راستی   اکنون در کجای این داستان نا تمام زندگی قرار داریم وخداوند در ظرف (لا یستقدمون ولا یستاخرون ) که در کلام مقدس ش فر موده است  چه فرصتی را برای ما قرار داده است  در این مزرعه ی دنیا  چگونه خواهیم توانست از آن همه داستان و قصه های گذشته برای چند صباح باقی مانده حیات بهره ببریم و اندوخته فراهم کنیم  و قدم هایی که بر می داریم براستی دانه هایی پر بار و ارزشمند با شدبرا ی آینده ای که به آن امید داریم براستی که (چه ز ود دیر می شود ) در پیش گفتار نوشته های گذشته گفتم که (بیان خاطرات گذشته از صمیمانه ترین شیوه های  انتقال حس به وسیله ی نوشتن است) و تنها همین نباید باشد باید چراغ راه باشد باید پلکانی برای بالا رفتن باشد هر چند زمان انسان ها را دگرگون می کندو لی این ثبت خاطرات باید که راهی باشد برای آیندگان و آن چه در تکاپوی آن هستند  ...هنوز چند ماهی از انتشار اولین تجر به ی کار نوشتن خودم  را پشت سر نگذاشته ام در همین چند مدت کوتاه   ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۳ ، ۱۶:۳۹
سیدمحمود بخشایش

سال های (یک هزار  و دویست و نود   هجری شمسی) برای اینکه شناخته نشوند یکدیگر را با نام (حسن )صدا می زدند حسنی ها حتی تا جزین هم آمده بودند ... مادر بزرگ خاطرات شگفتانه ای برای ما داشت رشادت های برادرش آقا سید نعمت الله و آن هفت تیر 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۳ ، ۰۹:۰۰
سیدمحمود بخشایش

محله ی میدان / محله ی عنبری / محله ی طالار / محله ی سر دشت / محله ی سادات /...پایاب ها و قنات ها ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۳ ، ۱۷:۱۹
سیدمحمود بخشایش

خویشاوندی اقوام در اجتماع کوچک آن سال ها ی دور که عمو و خالو بود و غیراز این که خانه ها در راسته ی کوچه ها و دیوار به دیوار همه از یک خاندان بودند    ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۳ ، ۰۶:۱۷
سیدمحمود بخشایش

سرزمین ودیارمان روزگارانی است که طعم یک دلی را در ذهن واندیشه ی ساکنان ش احساس نمی کند دیار مان (تون ) شاید بیشتر از ده قرن و بیشتر  حتی قرن ها نشانه ی فرهنگ و اجتماع در خودش جای داده است ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۰۳ ، ۰۹:۱۷
سیدمحمود بخشایش

بعد از چاپ و انتشار  اولین نوشته ها ی    کتاب (جزین تا تون )دیگر  مطالب در وبلاگ نوشته نخواهد شدنوشته هایی که پس از سالها پرسیدن و جستجو کردن و رفتن و آمدن و نشستن پای صحبت سالخوردگان آن سال های دور سابقه ی دراز دارد وهمه را صادقانه در برابر چشم خوانندگان گذاشتم ولی از چاپ و انتشار کتاب آن گونه که انتظار می رفت استقبال نشد حتی بدون اشاره به زحمت هایی که برای تهیه ی مطالب کتاب شده است دارند خودشان به اسم خودشان نقل می کنند و بیان می کنند   اکنون  فقط اشاره به فهرست مطالب خواهد بود   که همان هم به خاطر عدم استقبال از چاپ اول کتاب   (اصلا ) صلاح نمی بینم !  باید لیاقت داشته باشیم (که نداریم !!  )    تا  قدم ها یی و زحمات و رنج هایی که سالها است   در تهیه ی مطالب برداشته شده  قدر بدانیم البته شایسته است و  لازم به یاد آوری است و جای آن دارد که سپاسگزا ر  اندیشمندان و فرهیختگانی باشم که در همه حال مشوق و امید وار کننده اینجانب در این راه بوده اند و خواهند بود چه آنان که به دیار باقی رفته اند و چه آنان که  هم اکنون هم از راهنمایی ها و ارشادات شان  برخوردار بوده و هستم     ... الان به حول و قوت پروردگار و امید به آینده و یاری دوستان فرهیخته  با شوق و تلاش بیشتربه نوشتن و کامل کردن شرح فهرست مطالبی که نوشته ام و بسیاری مطالب دیگرمشغول  هستم و کار  نوشتن وجستجو کردن و باز نویسی خاطرات روزگاران گذشته  با امیدواری ادامه دارد و خواهد داشت ...  گذشته چراغ راه آینده است ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۰۳ ، ۱۶:۳۹
سیدمحمود بخشایش

در محله ی کرگو یا همان عنبری  سال ها ی آخر حکومت صفویه خانه ی میرزا شریف  ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۳ ، ۰۸:۲۰
سیدمحمود بخشایش

شاید بیش از هشت قرن پیش  سرخ کوه  (سلوک کوه )در شهر تون ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۳ ، ۰۸:۱۵
سیدمحمود بخشایش

آن سال های دهه (1300 هجری شمسی )به بعد معامله گران ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۳ ، ۰۸:۰۹
سیدمحمود بخشایش