چوبشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای جان من خطا این جاست از آن به دیر مغانم عزیز می دارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست گذری ویادی از گنجینه ها درمتون نظم ونثر فارسی اگر خدا یاری کنددر نظر هست که به آن بپردازم هر چند (تون و جزین وخاطرات وگذشته های دور آن ) موردنظر است ... ساختمان ها بنا های قدیم که تمام می شود کشتزار ها آغاز می شود ... اکنون دیگرچندسال وشاید بتوان گفت سال ها است که تا به محل (خرمنا ) وکوه (توش لگی ) ... برسی از کشت خبری نیست ... وشاید خیلی کم ... از آنجا به بعد میتوان آثاری از اسیاب های آبی یافت که حدود پنجاه سال قبل کار می کرده است و مر دم گندم موردنیازخود را انجا اسیاب کرده ومورداستفاده قرار می داده اند ساختمان ووضع ظاهر آن هنوز بجا است وآب قنات جزین در سر راه به کشتزار ها ازارتفاع حدود ده متر در یک لوله ی استوانه ای به قطر حدود دو متر می ریخته است و فشار آب با آن حجم سنگ آسیاب را به وسیله ی یک محور به حرکت در می آورده است مصالح همه ی بنا در آن حوض استوانه ای همه از سنگ و ساروج است ... کاش شکل ظاهر آن حفظ شود ...